قلعه الموت که به دژ حسن صباح نیز معروف است، یکی از قلعههای تاریخی و شگفتانگیز قزوین است که در ضلع شمال شرقی این شهر و در منطقهای به همین نام جای دارد و همهروزه گردشگران زیادی را بهسوی خود جلب میکند.
فهرست مطالب
این قلعه در منطقه الموت قزوین و شمال شرقی روستای گازرخان قرار دارد و بر فراز صخرهای بلند واقعشده است که در حدود ۲۰,۰۰۰ مترمربع وسعت دارد و روزگاری مقر حسن صباح بود. این شخص بنیانگذار دولت اسماعیلیان در این منطقه بود و مخالف سلجوقیان و سیاستهایشان بهحساب میآمد و در همین راستا به مبارزه با آنها پرداخت. این دژ به خاطر فعالیتهای نظامی – امنیتی حسن صباح در آن شهرت زیادی بهدست آورد.
قلعه الموت، بنا به قول عطاملک جوینی، به شکل شتر خوابیده است.
در سال ۲۴۶ هجری قمری و مصادف با خلافت دهمین خلیفه عباسی، متوکل عباسی بود که حسنبنزید باقری معروف به داعی کبیر یا داعی اول تصمیم به ساخت قلعهای گرفت. برخی میگویند تمام قلعه را خودش ساخته است؛ اما بسیاری از اسناد تاریخی حکایت از وجود قلعه و تکمیل بنا توسط داعی کبیر دارند. وی کسی بود که حکومت علویان طبرستان را بنیان نهاد و پس از جنگ علیه طاهریان بر سراسر کوهستان و دشتهای طبرستان مسلط شد و به جنگ با عباسیان و صفاریان نیز پرداخت. او از حمایت دیلمیان برخوردار بود و همیشه از یاری آنان برخوردار میشد.
دوره شکوفایی و رونق قلعه الموت از سال ۴۸۳ هجری قمری آغاز شد؛ درست زمانی که حسن صباح، آن را بهعنوان مرکز اسماعیلیه برگزید. میگویند او ۱۰ سال را در مناطق کوهستانی آذربایجان، شمال، شرق، مرکز و غرب ایران را برای پیدا کردن پایگاهش جستجو کرد و درنهایت به الموت رسید. در آن زمان سلطان سلجوقی، شخصی به نام مهدی علوی را به فرماندهی قلعه الموت گمارده بود.
داستانهای تاریخی متعددی در مورد تصرف این قلعه توسط حسن صباح وجود دارد. نقل است او همراهانش را پشت دروازههای قلعه گذاشت و خود در پوشش یک معلم وارد قلعه شد. او خود را دهخدا معرفی کرد که آمده کودکان را تعلیم دهد و نگهبانان نیز او را راه دادند. وی تدریس را آغاز کرد و در مدت حضورش، یارانش را بهمرور به قلعه برد. پس از مدتی هویتش را آشکار کرد و با پرداخت ۳,۰۰۰ دینار طلا قلعه را به تسخیر خود درآورد.
داستان دیگری نیز وجود دارد که داستان تصرف قلعه را چنین روایت میکند:
او برای تصرف قلعه به پشت دروازههای آن رسید و از حاکم وقت شنید: تو نمیتوانی این قلعه را تصرف کنی چون مالک کوچکترین بخش آن نیستی.
صباح برای پاسخ به این حرف، یک پوست گاو را به همراه چربیهایش تهیه کرد و با همان پوست و چربی اطراف قلعه را پوشاند و چیزی شبیه یک خط در تمام اطراف قلعه ایجاد کرد. بعد به حاکم اعلام کرد که حالا قلعه مال او شده است. وقتی حاکم دلیل را از او جویا شد، پاسخ داد: چون پوست و چربی گاو مال من بود و من توانستم کل قلعه را با آن در بَر بگیرم پس کل قلعه از آن من است و استدلال من چیزی جز روش استدلال تو نبود.
پسازاین ماجراها حسن صباح مبلغی را که معادل ۱,۰۰۰ یا ۳,۰۰۰ دینار طلا بود پرداخت کرد تا حاکم از خیر قلعهاش بگذرد.
این مکان به پایگاه مرکزی حکومت نزاریه اسماعیلیان (حشاشین) تبدیل شد و کل ناحیه الموت تا ۶۵۴ هجری قمری تحت حکومت اسماعیلیه درآمد. این حاکمیت تا آخرین پادشاه این سلسله یعنی رکنالدین خورشاه ادامه داشت. وی که نتوانست حملات مغولان را تاب بیاورد، قلعه را تسلیم فرمانده آنها، هلاکوخان کرد.
مغولان در ادامه جنگ و ویرانیهایشان به قلعه الموت هم رسیدند. در آن زمان هفتمین حاکم اسماعیلیان در قلعه فرمانروایی میکرد و مشاورش، خواجهنصیرالدین طوسی بود.
ساکنان قلعه امید داشتند که با فرارسیدن زمستان، سرما مغولان را از پای درآورد اما در آن سال سرمای زمستان طوری نداشت. خواجه نصیر از حاکم میخواهد که تسلیم شود و او نیز این کار را انجام میدهد. درنهایت در شوال ۶۵۴ هجری قمری قلعه را به آتش کشیدند و همهچیز را ویران کردند.
قلعه در زمان تیموریان به تبعیدگاه مخالفان سیاسی بدل شد و پسازآن تا سال ۶۷۳ هجری قمری شکوهی نداشت. پس از مدتی باقیمانده پیروان اسماعیلیه، قلعه را دوباره به تصرف خود درآوردند و بهکارهای خود ادامه دادند اما زیاد دوام نیاوردند.
در دوره صفویه بود که این بنا خالی از اسماعیلیان شد و پس از ساختوسازهایی، آن را به زندان حکومتی تبدیل کردند. از سال ۹۳۰ هجری قمری و همزمان با اوایل حکومت شاهتهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری بنای قلعه تقریباً سالم بود.
بنا به دلیل نامعلومی دوباره قلعه ویران شد که برخی آن را به حمله محمود افغان به قزوین نسبت میدهند اما شواهدی وجود ندارد. در دوره قاجار باقیماندههای سازه تخریب و از آجرهای آن برای ساختوساز استفاده کردند. پسازآن حفاریهایی برای پیدا کردن گنج در این مکان صورت گرفت که آن را به نابودی کشاند و امروزه فقط بقایایی از آن باقیمانده است. بد نیست بدانید باستان شناسان تا مدتها فکر میکردند اینجا فقط یک زندان بوده است ولی کمکم نشانههایی از زندگی افراد خاص و مقامات بالای جامعه در این مکان مییابند و متوجه کاربرد آن میشوند.
نام قلعه از دو بخش تشکیلشده است: «آل» که از «اَله» یا «آلوه» به معنای عقاب میآید و «اَموت» که به معنای آموختن است. گفته میشود یکی از پادشاهان دیلمیان، توسط یک عقاب از این موقعیت خبردار میشود و تصمیم به احداث یک قلعه تمامعیار در این محل میگیرد و نام آن را آشیانه عقاب میگذارد. برخی «اموت» را کلمه «آموخت» در زبان مردم گیل و دیلم تلقی میکنند و میگویند الموت به معنی «عقاب آموخت» است.
قلعه الموت بر بلندای صخرهای صعبالعبور قرار دارد و در ارتفاع ۲,۱۶۳ متر از سطح دریا و ارتفاع ۲۰۰ متر از زمینهای اطراف واقعشده است. در هر چهار طرف دژ، پرتگاه و شیب تند وجود دارد و همین موضوع باعث میشده تا دسترسی به آن توسط دشمن سخت باشد.
بخش بزرگی از برج و باروی قلعه ویرانشده و تنها ۳ برج شمالی و جنوبی و شرقی بهجای ماندهاند که برج شرقی سالمتر است. ورود به قلعه تنها از یک ورودی در انتهای ضلع شمالشرقی و چند متر پایینتر از برج شرقی، میسر است و ورودی دیگر وجود نداشته و ندارد. این ورودی بهگونهای قرار گرفته که کوه هودکان مشرف بر آن است و افراد امکان دیدبانی از ورودی و قلعه را درگذشته داشتهاند. در ورودی، تونلی با ۶ متر طول، ۲ متر عرض و ۲ متر ارتفاع وجود دارد که امنیت را دو چندان میکند.
خندقی به طول تقریبی ۵۰ متر و ۲ متر عرض در دامنه جنوبی قلعه وجود داشته که آن را پر از آب میکردند تا هرگونه راه نفوذ را مسدود کنند. بر روی دامنههای دیگر هم خندقهایی وجود دارد و دیوار بالایی آنها بهصورت مورب است تا عبور را ناممکن کند.
در ساخت دیوارهای چهارگانه قلعه نیز از شکل و وضع صخرهها تبعیت کردهاند و برای همین عرض قلعه در نقاط مختلف تفاوت دارد. طول این قلعه به حدود ۱۲۰ متر میرسد و عرض آن در نقاط مختلف بین ۱۰ تا ۳۵ متر است. شکل قلعه را به شتر خوابیده تشبیه کردهاند.
از بالای قلعه الموت دشت وسیع گازرخان در جنوب قلعه دیده میشود و دره الموت و رودخانه اندج در آنهم به چشم میخورند؛ این باعث میشده تا افراد دید بهتری به اطراف قلعه داشته باشند. در همه نقاط دیوارها و برجهای اطراف قلعه، دیوار پشتبندی با ضخامت ۲ متر و ارتفاع ۸ متر ایجادشده است که به امنیت بیشتر کمک میکند.
مواد و مصالح مورداستفاده در قلعه الموت نیز در زمان خود جالبتوجه است و شامل سنگ و ملات گچ، آجرهای مربعی به ضلع ۲۱ سانتیمتر و ضخامت ۵ سانتیمتر روی بنا، کلافهای چوبی برای نگهداری دیوارها و اتصال قسمتهای جلوی برجها به بخشهای عقب، کاشی که یکی از نمونههای کشفشده آن قطعهای به رنگ آبی آسمانی با نقش صورت آدمی است که قسمتی از چشم و ابرو و بینی آن بهوضوح دیده میشود و تنپوشه های سفالی (لولهها) به قطر ۱۰ سانتیمتر میباشد.
این قلعه شامل بخشهای مختلفی است که در ادامه به معرفی مختصر آنها پرداخته خواهد شد:
این بخش شبکهای از راههای دسترسی به قلعه را دربر دارد و دیدهبانیها را نیز شامل میشود. اتاقها و انبارهای تودرتو نیز در لبه پرتگاه قلعه و در قسمت شمال شرقی قرار دارند.
این بخش ۱۶ متر بالاتر از قلعه پایین قرار دارد و مقر اصلی فرمانروایان اسماعیلیه بوده است. دیوار این بخش از سنگ و ملات گچ است و ۱۰ متر طول و بین ۴ تا ۵ متر ارتفاع دارد. ۳ بخش اصلی را میتوان برای جورقلا در نظر گرفت:
۱– مولا سرا:
این قسمت شامل دیوار، برج و بارو، پلکان اصلی، صحن و سردر اصلی مقر فرماندهی و مسجد ویرانشده است. این بخش، هم محل اقامت فرمانروایان بوده و هم جایی برای عبادت و علوم دینی و هم در آن تدریس میشده است. مسجد این بخش به دلیل حمله مغول ازمیانرفته و به دلیل احداث اسطبل در زمان صفوی آسیبهایی جدی به بقایای آن وارد شده است. از بقای مسجد مشخص میشود که مسجد به سبک سلجوقی تزیینات آجری داشته و سبک آن نشانههایی از کاخ خلفای بغداد، مسجد جامع اصفهان، مسجد حیدریه قزوین و برجهای خرقان را دارد. گنبدخانه این مسجد ۱۱ متر ارتفاع داشته و وسعت آن ۱۰۰ مترمربع بوده است.
۲– بخش دستکند:
شامل انبار غذا و آب و اتاقهای تودرتو که شرق قلعه را تشکیل میدهد و ۴ متر پایینتر از صحن اصلی قرار دارد.
۳– دماغه باریک و کشیده قلعه:
که آن را به عرشه یک ناو جنگی تشبیه کردهاند و شامل اتاق نگهبانان، تأسیسات نظامی و حفاظتی، جانپناهها و مخازن آب میشود.
این پلهها که شما را به ورودی قلعه میرسانند در زمان قاجار ایجادشدهاند و پیشازاین، مسیر موردنظر با قاطر طی میشده است.
این بخش اتاقی دستکند در دل صخره و در جنوب قلعه است و پشتکار آن را از گچ و نمای آن را از آجر ساختهاند.
حوضی دستکند به طول ۸ متر و عرض ۵ متر که هنوز هم با بارشها پر از آب میشود. درخت تاک کهنسال و شادابی در جنوب غربی این حوض خودنمایی میکند که میگویند خود حسن صباح آن را کاشته است. گفته میشود اینجا، محل اقامت حسن صباح به مدت ۳۵ سال بوده و او در همینجا به امور رهبری میپرداخته است.
دو اتاق دستکند که در یکی از آنها چاله آب کوچکی به چشم میخورد. اگر آب این چاله را کاملاً تخلیه کنید باز هم میبینید که پر از آب میشود و باعث شده تا احتمال ارتباط این چاله با حوض جنوبی مطرح شود.
اینجا محل اقامت پاسداران قلعه و افراد خانوادههای آنها بوده و تنها آثار کمی از دیوار جنوبی آن را میتوانید ببینید. دیوار غربی این قسمت به ارتفاع ۲ متر هنوز هم دیده میشود و چیزی از دیوار شرقی آن باقی نمانده است. ۱۰ آخور دستکند برای چارپایان، ۳ آبانبار کوچک دستکند و تعدادی اتاق در این بخش بوده که تقریباً ویرانشدهاند.
در میان دو قسمت شرقی و غربی قلعه (قلعه بالا و پایین) میدانگاهی به چشم میخورد که دیوار گرداگرد آن باعث شده محوطه به دو قسمت تقسیم شود. تودههای سنگ و خاک در این میدانگاه مشاهده میشود که بهاحتمال زیاد بقایای بناها و ساختمانهای فراوانی هستند که ویرانشدهاند.
برای آنکه نیاز آب ساکنان قلعه تأمین شود، آبانبارهایی دستکند در این مجموعه ایجادشده که از جالبتوجهترین آبانبارهای ایران هستند و در آن زمان آب به کمک آبروها، به داخل آنها میآمده است. غار کوچکی در گوشه شمال شرقی وجود دارد که احتمال میرود یکی از آبروها بوده باشد. در سیستم آبرسانی قلعه، آب را با استفاده از تنبوشههای ۱۰ متری از چشمهای به نام کلدر در دامنه کوه شمال قلعه به داخل مجموعه انتقال میدادهاند.
خرابههایی در دامنه جنوبی کوهی به نام هودکان در شمال کوه قلعه الموت وجود دارند که آنها را با نامهای دیلمانده، اغوزبن، خرازرو و زهیرکلفی میخوانند. این خرابهها نشان میدهند که در زمان گذشته در اینجا ساختمانهایی بوده و زندگی جریان داشته است. تعدادی پیهسوز سفالی نیز از قله کوه هودکان بهدستآمده است که حکایت از وجود زندگی دارند.
قبرستانی قدیمی معروف به اسبهکلهچال در غرب قلعه دیده میشود و در بالای تپههای کناری آن بقایای چند کوره آجرپزی وجود دارد.
این مجموعه دارای امکاناتی مانند، سرویس بهداشتی، پارکینگ، بوفه کوچک و … است.
درصورتیکه علاقه دارید از این مکان زیبا و تاریخی بازدید کنید، نکات زیر برای شما مفید خواهد بود:
قلعه الموت قزوین همهروزه از ۰۸:۰۰ تا ۱۸:۰۰ در شش ماه اول سال و ۰۸:۰۰ تا ۱۶:۰۰ در شش ماه دوم سال پذیرای گردشگران است.
شماره تماس مجموعه جهت کسب اطلاعات بیشتر: ۰۹۱۲۲۸۱۴۱۵۰
قیمت بلیط بازدید از این قلعه در ابتدای سال ۱۴۰۰ و برای گردشگران ایرانی ۸,۰۰۰ و برای گردشگران خارجی ۳۰,۰۰۰ میباشد.
۱– برای رسیدن به بالای قلعه و ورود به آن باید ۴۰۰ پله سنگی را بپیمایید پس همراه داشتن کفش مناسب فراموش نشود.
۲– سعی کنید بازدیدتان را در بهار و تابستان انجام دهید که هوای منطقه مساعد است. در فصل پاییز و زمستان به دلیل کوهستانی بودن منطقه و بارش برف، ممکن است با جاده بسته یا تعطیلی قلعه مواجه شوید.
۳– بازدید از الموت از تهران، قزوین، کرج و شهرهای اطراف بهصورت یکروزه امکانپذیر است؛ اما اگر خواستید در این سفر یک شب هم اقامت داشته باشید میتوانید بر روی اقامتگاههای بوم گردی منطقه الموت و خانههای اجارهای حساب باز کنید.
این قلعه در منطقه زیبای الموت واقعشده است و اگر برای بازدید این قلعه زیبا به این منطقه رفتید، حتماً دریاچه اوان و قلعه لمبسر را در برنامه بازدید خود قرار دهید.
این اثر از تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شماره ۷۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
آدرس: جاده الموت، روستای گازرخان
برای رسیدن به قلعه نیز لازم است در اتوبان کرج – قزوین، و نرسیده به قزوین، وارد جاده فرعی الموت شوید. بعد از ۸۵ کیلومتر به معلمکلایه میرسید و ۱۰ کیلومتر پسازآن یک دوراهی میبینید که باید راه روستای گازرخان و قلعه الموت را انتخاب کنید. پس از مدتی به ورودی قلعه میرسید.